به گزارش پایگاه خبری وقایع‌نیوز به نقل از اخبار سبز کشاورزی: هرگز اهل بزرگ‌نمایی، هیاهو و سهم من، سهم تو نبود و هرجا که نمی‌توانست حرف حقش را به کرسی بنشاند، میز، پست و مقام را رها می‌کرد و به خانه پناه می‌برد، یا راه بیرون از شهر و به بیرون از کشور (مثلاً عراق و کار در پروژه‌های ساختمانی آن کشور) را می‌گرفت و باز هم برای اثرگذاری، سازندگی و تسهیل مسیر زندگی بنی بشر پیش تلاش می‌کرد.

محمود حجتی حدود سه دهه در تهران زیست که هنوز هم ادامه دارد، اما تهرانی نشد، گرچه چهار دهه والی حکومت و مدیر دولتی بود، ولی حکومتی نشد و عمری با وجود آنکه در حزب و جناح هم با رودربایستی و درخواست دیگران یا به اعتقاد شخصی نام و امضاء داشت؛ اما پیرو هیچ باند و جناحی نگشت و سعی کرد تا در زیر چتر و تیول کسی در نیاید.

به گزارش پایگاه خبری وقایع‌نیوز به نقل از اخبار سبز کشاورزی: هرگز اهل بزرگ‌نمایی، هیاهو و سهم من، سهم تو نبود و هرجا که نمی‌توانست حرف حقش را به کرسی بنشاند، میز، پست و مقام را رها می‌کرد و به خانه پناه می‌برد، یا راه بیرون از شهر و به بیرون از کشور (مثلاً عراق و کار در پروژه‌های ساختمانی آن کشور) را می‌گرفت و باز هم برای اثرگذاری، سازندگی و تسهیل مسیر زندگی بنی بشر پیش تلاش می‌کرد.

حجتی مدیری مدبر بود، گیرایی و قدرت فهم مشکل را داشت. مهندس عمران بود، اما چون کشاورز زاده و کارکرده در جهاد سازندگی بود، به محض لب گشودن مهندسان و کارشناسان کشاورزی، تا تای تَمَت کار را در می‌یافت و در صدد پیداکردن چاره کار برمی‌آمد.

هرگز و در هیچ کجای تاریخ زندگی کاری وی، منم، منم و دفاع از خویش دیده نمی‌شود؛ اما هر جا که ضرورت طرح مطلب و گشایش و راهکار می‌شد با تأکید می‌گفت: «متوجهی!» و شاید به کرات تکرار می‌کرد تا طرف به معنای واقعی متوجه شود.

کسانی که با حجتی کار کرده‌اند، شاید تنها بزرگ‌ترین ایراد وی را اتکای بیش از حد به برخی مدیران زیردست انتخابی‌اش و دفاع زیاد از آنان می‌دانند و بس.

شاید بتوان گفت حجتی ازجمله معدود مدیرانی بود که لابی، پارتی، توصیه‌اش، کار و عملکرد بی‌منتش بود و جایی که احتمال می‌داد وامدار دیگران شود، منصب نمی‌پذیرفت و زمان پذیرش مسئولیت، گاه می‌شد که پنج نماینده پشت در اتاقش چمباتمه می‌زدند؛ اما از وزیر در راستای منافع شخصی یا جناحی منتظران آبی گرم نمی‌شد! حجتی که اینک وارد ۶۷ سالگی شده، بی‌نیاز از پست، مقام و حمایت مادی هر مقامی است.

امثال من روزنامه‌نگار می‌دانیم حجتی چه ما‌به‌ازایی از استانداری، ۴ سال وزیر راه و ترابری بودن، ۱۱ سال صدارت کشاورزی در ۴ دولت و مشاوری رئیس‌جمهور سابق برای منافع ملی به‌ویژه در کشاورزی داشته است، به‌ویژه این‌که بخشی از رشد ۸ درصدی اقتصاد کشور در ایام صدارت وی مرهون رشد کشاورزی بود.

حالا محمود حجتی به‌جز موهای جو گندمی و تنی خسته و گلایه‌های خانواده، توفیقاتی سخت و بی‌بدیل نیز کسب کرده که تاریخ گواه آن است و البته مانند هر مدیر دیگری شکست‌ها و نواقصی هم داشته که خود به آنها معترف است؛ اما فردی که ۵ دهه کار و تلاش کرده از جانب مخالفین متهم بوده و هست که سهامدار چندین شرکت خصوصی بوده (که در صورت شفاف بودن، جرم نیست)، باغدار بوده، سرمایه‌دار بوده، کار عمرانی و ساخت و ساز داشته و اینها هم انگ و اتهام کسی است که در هر برهه‌ای کار شخصی و خصوصی می‌کرده موفق بوده، مانند بسیاری از وزرای کشورهای جهان که اگر موفقیتی در بخش خصوصی نداشتند و تجربه‌ای کسب نکرده بودند (سرمایه‌گذاری برای آموزش، کار، مدیریت و سودآوری) هرگز به‌ وزارت انتخاب نمی‌شدند.

من فکر می‌کنم حجتی از زمانی که جبهه جنگ  را برای دفاع از وطن و مام میهن و شهادت و جسارت در آن مسیر انتخاب کرد، مکتب حجتی را بنیانگذاری نمود، مکتبی بدون ایسم و ایزم که هرگز سعی نکرد پا منبری و یارگیری داشته باشد، اما مکتب حجتی بعدها استانداردهای مدیریتی در کشاورزی را ارتقاء داد؛ چراکه هر کاری با کف کار حجتی سنجیده می‌شد (حتی در منطقه نه فقط اقتصاد ایران).

و پس از دور اول صدارت وی در وزارتخانه، وزرایی که حداقلی از اتوریته کاری وی را نداشتند، ره گم می‌کردند.

و این بود که مکتب حجتی در سال ۸۴ که به نوعی، از دولت اخراجش کردند، گرچه به ظاهر زمین‌گیر شد، اما همواره چراغ راه بسیاری از مدیران ارشد شاغل و مسئول در وزارتخانه بود و همین مکتب در سال ۱۳۹۴ دو ساختمان نیمه‌کاره را به دو برج کشاورزی تبدیل کرد تا غم جانکاه از دست دادن کاخ کشاورزی به ثمن بخس کم‌رنگ‌تر شود و وزارتخانه از کارتن خوابی نجات یابد.

در مکتب حجتی بود که کشاورزان از زنجیره‌های تولید کام گرفتند و نگاه به کشاورزی تغییر کرد و اینجا بود که کشاورزی قراردادی، الگوی کشت، مصرف بهینه آب و تراز مثبت بخش کشاورزی و… تعریف شده و رسته و دسته‌بندی بیانیه مأموریت برایش شکل گرفت.

حاصل اینکه نگاه اقتصادی حجتی و مکتب اقتصادی کشاورزی حجتی بر بام ۱۲۹ میلیون تن تولید، ندای «هل من ناصر ینصرنی» سر داد تا بتواند خوداتکایی در برخی موارد پیشه کند.

رشته سخن را کوتاه کنیم که اخیراً کاری زیبا توسط دکتر اسکندر زند، معاون اسبق تحقیقات، آموزش و ترویج و مشاور فعلی وزیر کشاورزی و همکاران تحت عنوان تاریخ شفاهی کشاورزی ایران منتشر و مَطلَع آن با طرح اندیشه‌های کاری و کارشناسی و مدیریتی مکتب حجتی آغاز شده است.

حجتی در گفت‌وگویی که به ضرس قاطع اندکی از آن، گزینش مکتوب، تدوین و منتشر شده است، گفته: «توسعه و رشد امروز قطره‌ای است از دریای ظرفیت‌ها».

مکتب حجتی _بخش اول

مکتب حجتی را در چند بخش تقدیم خوانندگان نکته‌سنج می‌کند، با این تاکید که حجتی مطلق نیست و مانند دیگر انسان‌ها در ملغمه‌ای از سعی و خطا، کوشش و پویش، انتخاب‌های خوب و بد، کار کرده است؛ اما بنا به صداقت و اخلاق نیک، گفتار نیک و پندار نیک همواره اجازه داده تا همه ارگان‌های نظارتی بر زندگی خود، خانواده، همکارانش متمرکز گردند؛ به‌همین جهت با هیچ پاک‌کنی حذف نمی‌شود و اگر برخی دوستان و مدیران نزدیک به وی کمی انصاف بیشتر به خرج می‌دادند و اندکی از آنان هم آبرو و اعتبار وی را وجه‌المصالحه پیشرفت‌ پله‌کانی خود قرار نمی‌دادند، چه بسا که اینک حجتی، رئیس دولت سیزده بود و قطعاً کشور مسیر ترقی و پیشرفت و آبادانی را طی می‌کرد.

***

کشاورزی در شمار فعالیت‌هایی است که تاریخی کهن داشته و باید از این پیشینه، تجربیات و دانش سنتی نهفته در آن برای آینده درس گرفت. کشاورزی طی تاریخ در ایجاد مدنیت و تشکیل تمدن‌ها نقش مهمی داشته و بی‌توجهی به آن در مقاطعی از تاریخ زمینه‌ساز اضمحلال تمدن‌ها بوده است.

بشر بیش از ده‌ هزار سال قبل برای به دست ‌آوردن غذا شروع به کشت گیاهان و پرورش حیوانات کرد و این کار را کشاورزی نامید و از آن زمان تاکنون کشاورزی دستخوش تغییرات زیادی شد.

کشاورزی ایران هنوز از تاریخ مدونی برخوردار نیست

هرچند با مروری بر تاریخ کشاورزی جهان و انطباق آن با کشاورزی ایران، به این نتیجه می‌رسیم که هنوز نمونه‌هایی از کشاورزی عمدتا سنتی و ابتدایی البته به‌طور محدود و کمرنگ در برخی از روستاهای ایران یافت می‌شود. متأسفانه کشاورزی ایران برخلاف بسیاری از رشته‌ها، هنوز از تاریخ مدونی برخوردار نیست.

البته برخی از محققان و علاقه‌مندان برای تاریخ‌نگاری کشاورزی ایران تلاش‌های فراوانی کرده‌اند، ولی از آنجا که ایران کشوری با پیشینه‌ای غنی است و یکی از مراکز مهم پیدایش کشاورزی جهان نیز محسوب می‌شود، آنچه تا کنون انجام شده، بخش کوچکی از این تاریخ است و شایسته است که در آینده، تاریخ کشاورزی ایران بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد.

در این رابطه تلاش شده تا تجارب و نظرات چند گروه از صاحب‌نظران بخش کشاورزی کشور به‌صورت مکتوب یا در قالب مصاحبه حضوری اخذ شود. بدین منظور با تنی چند از کارشناسان و صاحب‌نظران این حوزه و با هدف آشنایی با خاطرات و رویدادهای تلخ و شیرین، موفقیت‌ها و ناکامی‌های شخصیت‌ها و بزرگان، به‌خصوص جهاد کشاورزی و جهاد سازندگی و افرادی که در مصادر مختلف و مهم کشاورزی مسئولیت داشته‌اند به گفت‌و‌گو نشستیم تا تجارب و نظرات آنان در قالب مصاحبه ثبت شود.

در این راستا و در ادامه مصاحبه، جناب آقای مهندس محمود حجتی که سابقه سکانداری چند دوره وزارت جهاد کشاورزی را بعد از انقلاب اسلامی برعهده داشته است، تقدیم حضور می‌شود.

حجتی: من تشکر می‌کنم از دوستان که نسبت به این موضوع اندیشه کردند. ان‌شاءالله که نتیجه این بحث‌ها به توسعه بخش کشاورزی و امنیت غذایی کشورمان بینجامد و منجر به رویکردهایی شود که نهایتا نتایج مثبتی درپی داشته باشد.

قبل از ورود به بحث، لازم می‌دانم به چند نکته اشاره کنم که معتقدم این چکیده و فشرده یا عصاره آن چیزی است که در طول زندگی‌ام در عرصه‌های مختلف به آن رسیده‌ام و در زمانی که مسئولیت برعهده داشتم در گوشه و کنار در مصاحبت با همکاران نیز همواره به این موارد اشاره می‌کردم:

آنچه در زمینه توسعه و رشد می‌بینیم، قطره‌ای است از دریای ظرفیت‌ها

نکته اول؛ اینکه توانایی‌های انسان به ماهو انسان، بسیار زیاد است. ما خیلی کارها می‌توانیم بکنیم. آنچه را خداوند متعال خلق کرده و ما امروز به عنوان انسان روی کره خاکی با آن رو به رو هستیم، ظرفیت‌های خیلی زیادی دارد. آنچه را هم که امروز در زمینه توسعه و رشد مثلا علوم تجربی شاهدیم قطره ای است از آن دریای ظرفیت‌ها؛ و در شاخه های مختلف علوم هم خداوند متعال، قطعاً زمینه رشد را در وجود انسان به ودیعه گذاشته است.

برای مثال در زمینه اخلاق، شما ببینید آنهایی که مراتب مهم اخلاقی را طی کرده‌اند، چه مراحلی را پشت‌سر گذاشته‌اند و باز آن هم قطره‌ای است از دریای بیکران استعدادهایی که وجود دارد.

توانایی‌های جسمی، توانایی‌های علمی، نقش‌آفرینی، ظرفیت‌های خیلی زیادی است. مهم این است که ما به ظرفیت‌های خودمان پی‌ببریم، اعتماد به نفس داشته باشیم و برای شروع، تلاش و کار کنیم و بسترهای آن را فراهم نماییم.

از ظرفیت‌ها به درستی استفاده نکرده‌ایم

نکته دوم؛ در کنار این ظرفیت، چون راجع به کشاورزی صحبت می‌کنیم، نظر من این است که خداوند متعال ظرفیت‌های طبیعی فراوانی در سرزمین ما قرار داده است. من در اقصی نقاط کشور گشته‌ام و حضور پیدا کرده‌ام، چیزهای بدیع زیادی دیده‌ام، باز هم گمان می‌کنم خیلی از آنچه هست را ندیده‌ام یا شاید قطره‌ای از آنچه که هست را دیده باشم.

هر روز، هر جا که رفتیم، دیدیم خداوند متعال چقدر امکانات و ظرفیت در دل این طبیعت به ودیعه گذاشته و ما متأسفانه از آن غافلیم یا استفاده نکردیم یا اگر استفاده کرده‌ایم، بد استفاده کردیم.

بهره‌برداری همراه با طبیعت و نه با تخریب طبیعت

من وقتی بحث استفاده یا بهره‌برداری می‌کنم، در طول این بحث تا زمانی‌که در خدمت شما هستم و همچنین در دوره مدیریتم، نگاهم این بوده و باز این را تأکید کرده‌ام که «بهره‌برداری همراه با طبیعت، همسان با طبیعت، نه مقابل طبیعت، و نه با تخریب طبیعت».

ظرفیت‌های فوق‌العاده زیادی در دل این آب و خاک در اختیار ما هست که به‌راحتی از کنار آن می‌گذریم و با آن بیگانه هستیم. خوب نمی‌بینیم و آنچه را هم که می‌بینیم، خوب استفاده نمی‌کنیم یا بهره‌ورانه استفاده نمی‌کنیم و از بسیاری از آنها هم اصلاً اطلاع نداریم.

به نظر من، در آنچه خداوند در اختیار ما قرار داده اصلاً محدودیتی وجود ندارد. ما چون محدود فکر می‌کنیم، محدود هم عمل می‌کنیم، بد هم عمل می‌کنیم؛ لذا هم تخریب می‌کنیم و هم محدود برداشت می‌کنیم، بعد با ذهن محدود خودمان مقایسه می‌کنیم و به محدودیت می‌رسیم؛ در صورتی که محدودیتی وجود ندارد. ظرفیت خیلی بیشتر از این‌هاست که ما می‌بینیم و حتی می‌دانیم.

تازه ابتدای کار هستیم

همین بحثی که اینک بین خبرگان و نخبگان بخش کشاورزی مطرح است؛ مثلاً در بحث بهره‌وری، ببینید در مقایسه با متوسط ملی چه وضعیتی دارد؟ حالا آیا این تاریخ شفاهی آخر کار است که به آن رسیده‌اند؟ نه به نظر من این ابتدای کار است. تازه این چیزی که بهره‌ورترین بهره‌برداران خبره ما به آن رسیده‌اند، ابتدای کار است؛ به‌خصوص با توجه به دنیای جدیدی که در این دهه‌های اخیر مقابل چشم بشر باز شده است؛ مثلاً همین بحث علم ژنتیک و مسائلی که هست و بحث‌هایی که در تکثیر و پرورش و در مسائل مربوط به علم ژنتیک و نظایر آن ارائه می‌شود و انسان تعجب می‌کند از رمز و راز آنچه در عالم خلقت و آفرینش دهه‌های اخیر مطرح است و اینکه واقعاً این موارد وجود دارد و بشر در طول قرن‌ها با آن بیگانه بوده و امروز هم بیگانه است و چیزهای دیگری هم هست که ما امروز با آنها بیگانه‌ایم و فردا نسل‌های بعدی به آن می‌رسند.

نباید محدودیت ایجاد کنیم

لذا به نظر من اصلا ما نباید محدودیت ایجاد کنیم. حد یقین اینکه ما چه در ظرفیت‌های فردی و اجتماعی مان و توانایی‌هایی که انسان دارد و چه در ظرفیت‌هایی که خداوند متعال در دل این طبیعت در بخش‌های مختلف (حالا ما درباره بخش کشاورزی صحبت می‌کنیم) قرار داده، نباید محدودیتی را متصور شویم.

به نظر من اینها دو نکته‌ای هستند که برای ورود به بحث و مسائل ممکن و چگونگی نگاه و نگرش راجع به آن، باید پیش‌زمینه ذهنی درمورد آنها داشته باشیم.

اما حالا اگر بخواهیم آرام آرام وارد بحث‌های اجرایی و عملیاتی شویم در میان سؤالات، پرسش چه چیز خوب و چه چیز بد بوده است؟ من راجع به بحث ساختارها و تشکیلات عمدتاً می‌توانم این جمله را بگویم که ما باید ساختارها و نظام های اجرایی‌مان را مردمی کنیم و به اجمالاً می‌توانم این جمله را بگویم به دولت نقش نظارتی بدهیم.


بیشتر بخوانید: تاکید حجتی بر ضرورت ایجاد زنجیره تولید

ضرورت یکپارچگی و زنجیره دیدن فعالیت های کشاورزی

هر چه ما یکپارچه ببینیم، به نفع بخش و به نفع مملکت است؛ ولی اگر تصدیگری دولت بخواهد توسعه پیدا کند و خودش برود تولید محصول بکند، پیداست که با مشکل روبه‌رو می‌شود، زیرا یک مدیر چند تا بنگاه را می‌تواند اداره کند؟ پس هرچه گستردگی کار بیشتر شود، مدیران از بخش عمده‌ای از امور غافل می‌شوند؛ ولی اگر دولت تصدی‌گری نداشته باشد و ما نظام‌هایی را در دیوانمان طراحی کنیم که به تصدی‌گری کمتری بپردازیم و همان نظارت و حمایت و  این‌طور مسائل را دنبال کنیم، موفق‌تر عمل خواهیم کرد.

به نظر من، بخش کشاورزی یکپارچه و زنجیره‌وار است. من بحثی که همیشه در بخش کشاورزی داشته‌ام و دارم، موضوع یکپارچگی و زنجیره‌ای بودن آن بوده و هست که فعلا این بحث را در اینجا رها کرده و ان‌شاءالله اگر فرصت بود، در جای دیگری به آن خواهم پرداخت که این زنجیره که راجع به آن صحبت می‌کنیم یعنی چه و چه کشورهایی در زمینه این زنجیره توانسته‌اند خوب پیش بروند و ما چه کرده‌ایم و چه می‌کنیم.