به گزارش وقایعنیوز به نقل از اکوپرشین: سیستم ترابری سوئد را مدرنیزه میسازد، پول ( گیلدر ) فلورن هلند را تثبیت کرده، پوند انگلیس را از سقوط رهائی میبخشد.
سیستم رازداری بانکی سوئیسی، بانکهای سوئیس به علت مالکیت یا اعمال کنترل مبالغ عظیمی پول، قدرتمنداند. این قدرتی است که در دنیای خاکستری، تیره و نامرئی عملیات مالی بین المللی به ظهور میرسد. تنها عدّه قلیلی از اشخاص نسبت به آن آگاهی دارند، اما آثار آن دامنگیر همه مردم میشــود. پول سوئیس، کارخانههای مواد شیمیائی نروژ را احداث میکند.
به گزارش وقایعنیوز به نقل از اکوپرشین: سیستم ترابری سوئد را مدرنیزه میسازد، پول ( گیلدر ) فلورن هلند را تثبیت کرده، پوند انگلیس را از سقوط رهائی میبخشد. این پول به اعمال وال استریت، مرکز مبادلات مالی نیویورک راه یافته است و این وامهای اعطائی سوئیس به بانک جهانی است که موجب تقویت دلار آمریکا شده است. فرانک سوئیس که پشتوانه ذخایر طلای آن به میزان بیش از ۱۵۵ درصد تا حداقل چند سال گذشته بود یک ارز بین المللی مانند دلار یا پوند استرلینگ نیست. اما نفوذ آن به طرق دیگر تقریباً به هر جا در جهان غرب و گاهی اوقات به پشت پرده آهنینی میرسد. بنابراین پول، حتی در عصر بمب اتم و ابر قدرتها، هنوز یک قدرت بزرگ به شمار میآید.
کشور آرام و زیبای سوئیس در رده هفتم جدول شادترین مردم جهان قرار دارد. دارای ۵٫۷ میلیون جمعیت و متوسط طول عمر در این کشور در حدود ۸۱ سال است و مساحت آن ۲۸۱٫۴۱ کیلومتر مربع کشور است.درآمد سرانه مردم این کشور برای هر نفر ۳۹۰۰۰ دلار که بالاترین سرانه در جهان است. مرکز صلیب سرخ جهان و تجارت جهانیWTO در این کشور قرار گرفته است.سوئیس محلی است که رؤسای شرکتهای بزرگ برای وام گرفتن به آن مراجعه میکنند.
سوئیس، محلی است که مردم سایر کشورهای جهان برای سپردن پول خود به آنجا میآیند و محلی است که در آن بانکها میتوانند حتی برای نگهداری پول در حساب جاری مشریان دستمزد تعیین کنند. این دنیای حیرت انگیز بانکهای سوئیس است که از بعضی جهات با هیچ کدام از بانکهای دنیا شباهت ندارد.
شگفت این که بانکداری مدرن خیلی دیر به سویس راه یافته است. تجارت خانههای ثروتمند خصوصی در قدیم که بعضی از کارهای بانکی را انجام میدادند بانکهای واقعی نبوده بلکه مؤسساتی جهت سپردن پول و تنزیل بروات یا مراکز مبادله مرتبط به معادلات بازرگانی بودهاند، آنها پول را مبادله یا نگهداری میکردند ولی به ندرت آن را اجاره یا قرض میدادند.
بانکها به معنای مدرن آن فقط پس از نیمه قرن نوزده وارد سوئیس شدند تا آن زمان بانکداری به مفهوم امروزی در انگلستان، فرانسه و هلند به عنوان قسمتی از اقتصاد سرمایهداری رو به توسعه اروپا در اوائل دوران صنعتی به طور قابل ملاحظهای تکامل یافته بود. اما همانطوری که سوئیس جای مناسبی برای ترویج عقاید مسیحیان پروتستان بود، اشکال و روشهای سرمایهداری که در کشورهای دیگر ابداع شده بود در هیچ نقطه دیگر، بهاندازه سوئیس، امن تر و بادوام تر نبود.
بانکهای خصوصی، که قدیمی ترین نوع بانکها بودهاند، قانوناً ملزم به انتشار ترازنامه خود یا هر نوع آمار و ارقام دیگر نیستند، اینها از لحاظ خود در تار و پود مالی سوئیس اهمیت زیادی ندارند، اما در عملیات مالی جهان دارای نفوذ فوق العادهای هستند. در سال ۱۹۶۴ تعداد ۶۰ بانک از این نوع وجود داشت.
آنچه بانکهای سوئیس را از بانکهای سایر کشورها متمایز میسازد این است که در داخل سوئیس، حساب جاری با دسته چک چیزی ناشناخته است. مردم و بانکهای سوئیس برای استفاده از حساب جاری خود تدبیر دیگری اندیشیدهاند که توسط اداره پست دولتی انجام میگیرد که این فرآیند، حساب ژیرو (انتقالی) خوانده میشــود.
اغلب مردم و بازرگانان سوئیس دارای چنین حسابی هستند، فروشگاههای این کشور حوالههای پول یا بروات خود را با این حساب میفرستند، سپس اداره پست عیناً مانند بانک پول را از یک حساب ژیرو به حساب دیگر منتقل میکنند.
هر گاه پرداخت کننده یا دریافت کننده حساب ژیرو نداشته باشد، اداره پست اسکناس قبول کرده و تحویل میدهد، با این ترتیب پول را ظرف یک روز یا مدت کمتری میتوان به هر نقطهای فرستاد. عجیب آن است که در کشوری مانند سوئیس که بیش از هر کشور دیگری در جهان دارای بانک میباشد اداره پست عملیاتی را انجام میدهد که در دنیای خارج بنام عملیات بانکی نامیده میشــود.
نظام بانکداری سوئیس تا سال ۱۹۱۴ قبل از جنگ جهانی اول با سایر کشورهای اروپائی تفاوت زیادی نداشت، اما سال ۱۹۱۴ نقطه عطفی بود، زیرا تغییراتی که در جریان جنگ جهانی اول و سالهای بعد از آن در همه جا روی داد هرگز دامن گیر سوئیس نشد.
مردم این کشور از سقوط در بزرگترین دام قرن اجتناب کرده و هیچگاه عصر طلائی خود را ترک نکردند–لازم به یادآوری است که سوئیس یک کشور بی طرف در جنگ جهانی اول و دوم بود در آن زمان هنگامی که کلیه کشورهای اروپائی تمام کوشش و فعالیتهای خود را صرف مخارج جنگ میکردند تنها سوئیس بود که با اقتدار کامل در جهت شکوفائی اقتصاد و صنعت گام بر مینهاد و این زمانی بود که پول دنیا شروع به حرکت بسوی سوئیس کرد.
جریان سیل طلا بسوی سوئیس از سال ۱۹۲۰ آغاز شد، علت آغاز آن این بود که اروپا دچار تحولاتی شده بود که سوئیس از آن مصون مانده بود.
تا سال ۱۹۱۴ یعنی سال جنگ اول جهانی، فعالیتهای بازرگانی، مالی و صنعتی در اروپا اکثراً دست مؤسسات خصوصی بود. اما جنگ جهانی اول، پیکاری بود که نه تنها در جبههها بین لشگریان در گرفت. بلکه همه ملل خود را مجهز کرده در آن شرکت کردند. مفهوم این وضع آن بود که فعالیتهای بازرگانی و صنعتی نیز مانند افراد مجهز تجهیز میشد. فنون جدید جنگ نیاز به صنایع و سرمایهگذاریهای نوین داشت و اینها در واقع از همدیگر غیرقابل تفکیک بودند.
مسئله عمده و اصلی که اقتصاد قرن نوزدهم، در دنیای قرن بیستم با آنکه مواجه شد.غرش توپها واکنش خمپارههای جنگ نبود، دردسر بزرگ آن بود که اقتصاد حقیقتاً آزاد و پول آزاد واقعی با سیاستهای ملی گرائی دول خارجی سازگار نبود و جور در نمی آید.
طلای استاندارد شده که در همه جا ارزشمند بود میتوانست به خوبی پشتوانه سرمایهگذاریهای بی سابقهای تا آن تاریخ به حساب میآید ناسازگار بود بلکه با سیاست خودکفائی ملتها نیز در معارضه بود. پذیرش طلای استاندارد یا هر استاندارد دیگری که ارزش آن شناخته شده، منبع تهیه آن محدود باشد برای ملل مختلف به این معنا بود که یا ملتی وسیله تبادل را با دنیا دارد یا فاقد آن است و این خود، بستگی به منابع درآمد آن ملت، تشکیلات و قدرت کار آن ملت داشت.
با افزایش مبانی استقلال و دموکراسی در دنیای غرب، سیاستمداران قرن بیستم دریافتند که این نظام غیر قابل تحمل است، زیرا با اتکاء به طلا، اعم از آنکه بهای آن ۳۰ دلار باشد یا ۳۰۰ دلار، فعالیت مالی و بازرگانی در محدودیت قرار میگیرد. در عین حال خسارات و ویرانیهای ناشی از جنگ جهانی اول تاروپود همه ملل را از هم گسسته بود و در بحران اقتصادی که متعاقب آن آغاز شد، ملل کوشیدند اقداماتی در جهت خود کفایی بعمل آورند. اما سوئیس ناگزیر بود برای بقاء خویش داد و ستد را ادامه دهد. تا آن زمان بانکهای سوئیس بزرگتر از آن شده بودند که عملیات خود را فقط به سرمایهگذاری در بازار آن کشور محدود کنند.این بانکها در ادوار اولیه جنگ از طریق اعطاء وام به خارج از کشور سود هنگفتی کسب کرده بودند.
در سال ۱۹۱۸ دارائیهای بانکهای سوئیس به مبلغ ۸ میلیارد دلار بالغ شده بود ولی در سال ۱۹۲۰ بعلت بحران و مشکلات مالی بعد از جنگ که دامن همه کشورها را فرا گرفته بود این مبلغ تقریباً به نصف تقلیل یافت. بانکهای بزرگ که اساساً برای فعالیت در خارج از سوئیس تاسیس شده بودند دچار مشکلات جدی شدند. اما شگفت اینکه اقداماتی که از اوایل سال ۱۹۲۰ آغاز پیدا کرد نه تنها آنها را نجات داد بلکه در اندک مدتی آنها را بصورت بزرگترین بانکهای دنیا در آورد.
سازمانها و پول کشور سوئیس که در جنگ بیطرف مانده بود دست نخورده باقی ماند. در سال ۱۹۲۰ پول این کشور بهاندازه طلا ارزش داشت. درحالی که فرانک فرانسه، مارک آلمان، کرون اتریش و لیر ایتالیا به علت هرج و مرج اقتصادی پس از جنگ از استاندارد خود جدا شده، در اندک مدتی بی ارزش شده بود.حال آنکه پول کشور سوئیس ارزش خود را حفظ کرده بود.
سوئیس تنها کشوری است که مقررات محدودیت ارزی وضع نکرده و سرمایه، طلا و ارزهای خارجی آزادانه وارد آن کشور شده و از آن خارج میشد.
این موضوع که سوئیس متجاوز از یکصد سال در هیچ جنگی شرکت نکرده و ظاهراً در آینده نیز شرکت نخواهد کرد، این کشور را در مرکز طوفان اروپا، بصورت جزیرهای امن و آرام درآورده که موجب تشویق سایر ملل به انتقال پول خود به آن کشور و تبدیل آن به فرانک سوئیس شده است. دلایل دیگری نیز وجود داشت که چرا ناگهان سوئیس توجه و علاقه همگان را بسوی خود جلب کرده بود و آن عبارت از این بود که بسیاری از مقررات و تضییقات مالی از قبیل کنترل دارائیها، مسدود کردن حسابها، وضع مالیاتهای سنگین، تورم مصنوعی و تقلیل ارزش پول جاری که تقریباً همه کشورهای اروپائی در سالهای بعد از جنگ بکار بسته و موجب محدودیت فعالیتهای بازرگانی و مالی شده بود به کشور سوئیس راه نداشت.
بسیاری از اروپائیان معتقد بودند که آنچه درآمد کسب کردهاند متعلق به خودشان است و دلیلی برای نظارت دولت وجود ندارد. یک تئوری کلاسیک هنوز در ذهن بسیاری از مردم جای داشت که کار دولتها در مورد پول عبارت از چاپ اسکناس و ضرب سکه و تضمین ارزش آن است و کنترل دولت به همین جا خاتمه مییابد.
در چنین اوضاع و احوالی، به ویژه بر اثر نگرانی از روی کار آمدن دولتهای سوسیالیست، اغلب سرمایه داران اروپا ترجیح میدادند پولهای شان را به سوئیس منتقل کنند.
اما همه این پولها حاصل درآمدهای غیرقانونی و نامشروع نبود، قسمتی از آن را پس انداز بیوههای ژنرالهای آلمانی، ارباب صنایع فرانسوی، صاحبان کارخانههای فولاد ایتالیا ومالکین اتریشی تشکیل میداد، بیم و نگرانی آنان و سایر مردم را وقتی میتوان خوب دریافت که دقت کنیم هزاران نفر از آنها در سال ۱۹۱۸ صدها هزار مارک، فرانک یا لیر طلا در بانکها داشتند که در سال ۱۹۲۰ پس انداز زندگی آنها به ورق پارهای تبدیل شد.
دیگر یکصد فرانک فرانسه ارزش سابق خود را نداشت و در آلمان یک میلیارد مارک جدید حتی با یک سکه طلای سابق برابری نمی کرد.
یک خانواده ثروتمند اتریشی متوجه شد که پول پس انداز شدهای که زمانی یک میلیون کرون طلا بود حالا حتی برای خرید یک بلیط قطار کفایت نمی کرد.
دولتهای آلمان، فرانسه و ایتالیا فشارهای دیپلماتیک جدی بر دولت سوئیس وارد کردند و از قبول سپردههای مردم خودداری کردند. اما چه دولت سوئیس و چه مقامات محلی هیچ وقت به خود اجازه دخالت در امور مؤسسات خصوصی را نمی دادند.
بانکداری مدرن خیلی دیر به سوئیس راه یافته است. تجارتخانههای ثروتمند خصوصی در قدیم که بعضی از کارهای بانکی را انجام میدادند بانکهای واقعی نبوده، بلکه مؤسساتی جهت سپردن پول و تنزیل بروات با مراکز مبادله مرتبط به معادلات بازرگانی بودهاند.
آنها پول را مبادله یا نگهداری میکردند ولی به ندرت آن را اجاره یا قرض میدادند.
بانکها به معنای مدرن فقط پس از نیمه قرن نوزدهم وارد عرصه اقتصادی سوئیس شدند، تا آن زمان بانکداری به مفهوم امروز در انگلستان، فرانسه و هلند به عنوان قسمتی از اقتصاد سرمایهداری رو به توسعه اروپا در اوایل دوران صنعتی بطور قابل ملاحظهای تکامل یافته بود. اما همانطوری که سوئیس جای مناسبی برای ترویج عقاید مسیحیان پروتستان بود، اشکال و روشهای سرمایهداری که در کشورهای دیگر ابداع شده بود در هیچ نقطه دیگر، حمل امن تر و بادوام تری پیدا نکرد.
درمورد مذهب باید گفت که مردم سوئیس اهمیت زیادی به آن میدادند و این فرقه جدی یعنی کلیسای پروتستان برای آنان بصورت یک طریقت مورد علاقه محسوب میشد و ثمرات آن هم بخوبی ببار آمد.
در نیمه قرن نوزدهم، بزرگترین نیاز سوئیس به حمل و نقل یعنی راه آهن بود، زیرا هیچ نظام بازرگانی یا صنعتی نمی توانست بدون راه آهن ایجاد شود. تا آن زمان در اروپا دادوستد کالا بوسیله راه آهن یا در حال عبور از اطراف کوهستان آلپ بود یا توسط وسایل حمل آبی که به نیروی بخارحرکت میکرد انجام میشد.
اما قبل از اینکه این راه آهن ساخته شود، میبایست پول آن را پیدا کرد و برای حصول این منظور نوع جدیدی از بانک سوئیس مورد نیاز بود.
رازداری مالی، از نوع سوئیسی
فکر رازداری بانکها از سال ۱۹۲۰ برای بانکداری بین المللی سوئیس جنبه حیاتی داشت و هر مدیر بانک یا نماینده پارلمان نسبت به آن آگاه بود. اما مقررات قانون مدنی به زحمت میتوانست دلیل موجهی در قبال تحریکات و فشارهای گشتابوی آلمان ارائه دهد.
اثر عمده اقدامات آلمان این بود که اعتماد و اطمینانی را که همواره بین بانک و مشتری خارجی اش وجود داشت از بین برد. یک دانشمند سوئیسی در این باره چنین اظهارنظر کرده است، تمامی این اصل مبتنی بر مقررات اخلاقی است و آن هم مبنی بر رازداری درباره مشاغلی است که بازگو کردن اطلاعات آن حاوی جنبههای شخصی و خصوصی بوده و فقط توسط مشتری به بانک بازگو میشــود و در بانک کاملاً محرمانه نگهداری خواهد شد.
در قوانین اکثر کشورهای اروپائی و امریکا نیز تکلیف رازداری بانکها تصریح شده است و در صورت بازگو کردن اطلاعات مربوط به حساب اشخاص، صاحبان اینگونه حسابها حق مطالبه خسارات را خواهند داشت.به این جهت رازداری بانکی جنبه تاریخی دارد و در قوانین کلیه کشورها شناخته شده است. اما تفاوت عمدهای که بین رازداری عادی بانکها و آنچه در قانون مصوب سال ۱۹۳۴ سوئیس به تصویب رسیده و بانکهای سوئیس را مجبور به رعایت آن نموده این است که ، عدم رازداری بانک سوئیسی در قانون مجازات عمومی آن کشور عنوان جرم را یافته است و آثار آن صریحاً و عمداً نسبت به کلیه دولتهای سوئیس تسری داده است.
کلیه اطلاعات بانکی بعنوان اسرار تجارتی عملاً هرگونه موضوع تجارتی، مالی یا صنعتی را که بنظر صاحب آن لازم است از قلمرو آگاهی عامه دور نگاه داشته شود نیز دربر میگیرد. با نتیجه ماده ۲۷۳ قانون مجازات سوئیس با این شرح تدوین شده است.
هر شخصی که به جستجوی اسرار تجارتی به منظور قرار دادن آن در اختیار دول، مؤسسات یا سازمانهای خارجی یا نمایندگان آنها بپردازند و هر شخصی که اینگونه اسرار تجارتی را در دسترس دول، مؤسسات یا سازمانهای خارجی یا نمایندگان آنها قرار دهد به مجازات حبس محکوم خواهد شد.
Saturday, 23 November , 2024