مسعود طیبی کارگردان، نویسنده و مدرس دانشگاه به تازگی نمایش «افلیا» را در جشنواره اروپایی – بین المللی شکسپیر در ارمنستان به روی صحنه برده است. حالا این نمایش در چهل و یکمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر نیز حضور دارد و روز گذشته یکم بهمن ماه نمایش «افلیا» با بازی رژین علی پناهی در سالن سایه مجموعه تئاتر شهر به روی صحنه رفت.

مسعود طیبی کارگردان، نویسنده و مدرس دانشگاه به تازگی نمایش «افلیا» را در جشنواره اروپایی – بین المللی شکسپیر در ارمنستان به روی صحنه برده است. حالا این نمایش در چهل و یکمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر نیز حضور دارد و روز گذشته یکم بهمن ماه نمایش «افلیا» با بازی رژین علی پناهی در سالن سایه مجموعه تئاتر شهر به روی صحنه رفت. بعد از پایان اجرای نمایش «افلیا»، توانستیم گفتگویی اختصاصی با مسعود طیبی، کارگردان این نمایشنامه و مدرس دانشگاه انجام دهیم. وی گفت: کارکرد تئاتر، هدایت همدلانه جامعه به سوی گفتمان آگاهانه است.

مسعود طیبی متولد سال ۱۳۶۳ تهران،کارگردان تئاتر، نویسنده، بازیگر و مدرس دانشگاه و سرپرست گروه «تئاتر میزانسن» و عضو پیوسته انجمن کارگردان خانه تئاتر ایران است. طیبی فارغ التحصیل کارشناسی ارشد در رشته کارگردانی نمایش از دانشگاه هنر و معماری است و فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۷۶ آغاز کرده است. وی تاکنون بیش از ۳۰ اثر صحنه ای را کارگردانی و به روی صحنه برده‌است و به آثار شکسپیر علاقه ویژه ای دارد.

به گزارش پایگاه خبری  وقایع نیوز به نقل از هنر زمان ؛ مسعود طیبی بیان این که اجرا رفتن یا نرفتن تئاتر یک انتخاب است، گفت: از نظر من تئاتر یک کنشگری اجتماعی است و بنابراین در هر شرایطی باید به روی صحنه رفت و  هنرمندِ کنشگر اجتماعی همه تلاشش را می کند، حتی اگر بتواند حرفی در هزار لایه پیچیده کرده و به مخاطب ارائه دهد.کارکرد تئاتر، هدایت همدلانه جامعه به سوی گفتمان آگاهانه است.این کارگردان تئاتر به شکل‌گیری نوع تئاتر لاکچری در دو دهه اخیر اشاره کرد و گفت: بعد از معلق ماندن سند ملی توسعه تئاتر در دهه ۸۰ ، حذف هدفمند قرارداد تیپ در بهار سال ۹۰ که نمایش خداحافظی نکن به کارگردانی من در تئاترشهر از آخرین کارهای شورای ساخت و قرارداد تیپ بود و رشد صعودی افتتاح تماشاخانه های خصوصی و خصولتی، تئاتر به یک کالای شیک و تزئینی و به اصطلاح تئاتر لاکچری تبدیل شد. این گونه بود که تئاتر کنش‌گر به تئاتر لاکچری تبدیل شد و کارگردان های کنش‌گر یا خانه نشین شدند یا خود را به پول فروختند و یا کوچ کردند.

این نمایشنامه نویس گفت: دهه ۹۰ اوج ظهور شبه روشنفکران کم سواد در عرصه تئاتر شد که یک شبه با اجراهای بی مفهوم همه کاره تئاتر شدند.

این کارگردان که به تازگی نمایش «افلیا» را در جشنواره اروپایی – بین المللی شکسپیر در ارمنستان به روی صحنه برده است، گفت: به دلیل ترجمه‌های ناقص و دست و پا شکسته برخی نمایشنامه‌ها و اجراهای کپی و دست چندم از تئاترهای خارجی، تئاتر از وضعیت تولید اندیشه به گرته برداری های ناقص رسید و نتیجه این است که تئاتر دیگر کنش گر نیست و تفریح لاکچری قلمداد می شود. بنابراین، جای نگرش میرهولد، برشت، بوال، باربا و … درخصوص کنش‌گری موثر اجتماعی که بر بودن، ماندن، تاب‌آوری،‌ مقاومت و همدلی با جامعه به سوی سعادتمندی تاکید می‌کند، تئاتر شبه‌روشنفکری لاکچری خانه‌نشینی را به عنوان بهترین راه انتخاب و پیشنهاد می‌دهد.طیبی افزود: تاکید می‌کنم که تئاتر در هر شرایطی برای جامعه ایران مثل نان شب ضروری و مهم است چرا که‌ تئاتر بخش مهمی از فرهنگ جامعه است و به توسعه اجتماعی کمک می‌کند.

تئاتر، مثل نان شب

این کارگردان با تاکید بر این که نباید تئاتر را در هیچ برهه‌ای زمین بگذاریم، گفت: تئاتر ذهن و زندگی افرادی را که به نحوی با این حوزه از کسب و کار هنری ارتباط دارند، غنی می کند، خواه به عنوان دست اندرکاران تولید اثر نمایشی و خواه به عنوان مخاطب و علاقمند به تئاتر. به قول ساموئل بکت: «به تعداد نمایشنامه ها، کارکرد وجود دارد» و من می گویم، به ازای هر اجرای نمایشی و هر اقتباس نمایشی می توانید یک کارکرد برای آن درجامعه به طور عینی پیدا کنید. به همین دلیل می‌توانم بگویم تئاتر، هدایتگر کارکردهای اجتماعی است و نقش انکارناپذیری در بهبود زندگی ما دارد. بنابراین، من عمیقا و شدیدا معتقدم هیچ دلیلی وجود ندارد که بگوییم تئاتر باید تعطیل شود.

طیبی که تاکنون نمایشنامه‌های متعددی را با اقتباس از آثار شکسپیر  منتشر و به روی صحنه نیز برده است، افزود: تئاتر می تواند تعامل و ارتباط اجتماعی افراد در جامعه را به سطح گفتمانی عمیق‌تر و همدلانه‌تر ارتقاء دهد.

تئاتر كنشگر در برابر تئاتر لاکچری

طیبی گفت: تئاتر یک کنشگری اجتماعی است نه صرفا یک امر هنری و به ویژه امر هنری لاکچری که گاه و بی گاه آنها را تعطیل کنیم و به دنبال زندگی مان برویم. تئاتر وظیفه مند است و وظیفه اش این است که نگاه ما را به تجربه دیدگاه‌های متفاوت بازکند، دیدگاه هایی که شاید در طول زندگی خودمان نسبت به آنها آگاهی نداشته باشیم یا حتی به آن تجربیات فکر هم نکنیم.

این نویسنده تئاتر را روشی برای تمرین گفتمان از طریق درک دیالوگ و همدلی با شخصیت‌های نمایش توصیف کرد و گفت: تئاتر فارغ از جلوه‌های بصری سینما به مخاطبان و جامعه می آموزد به دیالوگ‌ها بیندیشند و شخصیت‌های نمایش را در بستر فرآیندی درک و با آنها همدلی کنند.

طیبی گفت: کارکرد اصلی تئاتر این است که به ما کمک می کند تا بفهمیم انسان بودن به چه معناست. از نظر روانشناسیِ اجتماعیِ تجربی، تماشای یک تئاتر زنده می‌تواند همدلی مخاطب را با موضوع نمایش و شخصیت‌های آن افزایش دهد تا جایی که می‌تواند عامل موثری در تغییر نگرش نسبت به تبعیض جنسیتی، عقیدتی و نژادی، نابرابری درآمد، رفاه اجتماعی، قوانین و ساختارهای اداری و حتی بازتوزیع ثروت باشد.

این کارگردان با اشاره به این که اهالی تئاتر این قدرت را دارند که با طرح مفاهیم و راهکارهای درست و آگاهانه رفتار جامعه را به طور مثبت و موثر تغییر دهند، خطاب به خانواده تئاتر این پرسش را طرح کرد: مگر نه این است که اندیشمندان حوزه فرهنگ و جامعه شناسی نقش خود را تاثیرگذاری بر الگوی گفتمان غالب در جامعه می دانند؟

تئاتر، عرصه مشاركت مدني مخاطب و هنرمند

این نویسنده افزود: ما به عنوان اهالی حرفه ای تئاتر و نه از آن قشر لاکچری هنرمندنمای تئاتر، منظورم گروهی که فرزندان دانش‌آموخته نمایش و ادبیات نمایشی هستیم، همزمان که یک تجربه تئاتری را زیست می کنیم، با مخاطبان خود هم ارتباط برقرار می کنیم. این فرآیند ارتباط هنرمند با اثر نمایشی، با خودش در جریان اجرای اثر هنری و با مخاطبش به خلق تجربیات مشترک جمعی بسیار قوی، اثرگذار، همدلانه و کنشگرانه منجر می شود.

طیبی افزود: مشارکت هنرمندان و مخاطبان در تئاتر، آنها را به جامعه ای متشکل از افراد همفکر و پرشور تبدیل می‌کند و اغلب می‌تواند به کنشگری هدفمند و اثرگذار در عرصه اجتماعی کمک کند. بنابراین همانطور که اسکار وایلد می گوید، از نگاه من هم تئاتر بزرگ‌ترین شکل هنری و بی‌واسطه‌ترین راهی است که ما اهالی تتاتر به عنوان انسان می‌توانیم حس انسان بودن، انسانیت و مدنیت را با مخاطبان خودمان به اشتراک بگذاریم.

این مدرس دانشگاه افزود: نکته دیگری که ضروری می دانم به آن اشاره کنم، این است که تئاتر به عنوان یک آینه در جامعه عمل می کند، این جمله معروف که جهان صحنه یکتای است، را شنیده ایم، بنابراین، تئاتر به عنوان یک رسانه که در گفتمان تئاتر لاکچری از آن با معادل انگلیسی یعنی مدیوم تعبیر می شود، صرف رسانه‌ای برای سرگرمی نیست.

این کارگردان تئاتر را آینه جامعه توصیف کرد که همچون آینه، بر درون نگری فردی و جمعی تأثیر می گذارد.  طیبی در ادامه افزود: مخاطب می تواند با تماشای آنچه در مقابل او روی صحنه اجرا می شود، چیز جدیدی در مورد خود و دنیایی که در آن زندگی می کند، کشف کند. بنابراین، با قدرت می گویم که بخش عمده ای از اجراهای تئاتری تعلیمی هستند، و به ویژه برای آموزش اخلاقی به عنوان یک انگیزه پنهان عمل می کنند. بسیاری از ژانرهای تئاتر صراحتاً برای فراخواندن و دعوت از مخاطب به تأمل و بررسی وجود دارند.

این نویسنده گفت: بکت در «تئاتر پوچ» از تکنیک هایی استفاده می کند تا مخاطب را وادار به کشف اگزیستانسیالیسم کند. «تئاتر بی‌رحمی» آنتونین آرتو رابطه تماشاگران را با ناراحتی خود بررسی می‌کند و «تئاتر حماسی» برتولت برشت انتظارات تماشاگران را از تئاتر هدایت می‌کند تا دنیا را آن‌طور که واقعاً هست ببینند.

طیبی افزود: شما را به نمایش «نبرد گالیله» اثر نمایشی اقتباسی خودم از نمایشنامه «زندگی گالیله» اثر برتولت برشت ارجاع می دهم، که من آن را در تالار مولوی به روی صحنه بردم. آیا جز این بود که این نمایش مخاطب را به باز اندیشی دعوت می‌کرد؟ پس چرا برخی نادانسته یا عمدا اینگونه بلند فریاد می زنند که تئاتر باید خاموش بماند آن هم در حالی که تئاتر در هر شرایط اجتماعی می تواند برای مردمش حرف بزند و آنها را به تاب‌آوری دعوت کند و در چگونه اندیشیدن، چگونه زیستن و چگونه انتخاب کردن زندگی همراهی کند.

پيامي براي مخاطبان و اهالي تئاتر

این کارگردان به دیدگاه شیلر نمایشنامه نویس آلمانی اشاره کرد که «تماشای تئاتر زنده یک قطعه آموزشی قدرتمند است. دیدن چیزی در مقابل چشمان ما همیشه قدرتمندتر از توصیف است. بنابراین، اگر از صحنه برای نمایش حقایق استفاده شود، می توان درک جامعه از مفاهیم سرنوشت ساز اجتماعی را افزایش داد.». طیبی افزود: برای من تئاتر به معنای وارد شدن به همراهی با مردم جامعه است، هدایت آنها به سوی روشنایی در یک فضای سحرآمیز است که سایمون کالو به آن عرصه مقدس تخیل می گوید.

این کارگردان که جدیدترین اقتباسش از شکسپیر، نمایش «سندرم هملت» را شهریور ماه امسال در تالار مولوی به روی صحنه برده است، گفت: می خواهم خیلی صریح و شفاف و عاشقانه با مخاطبان و علاقمندان واقعی تئاتر و حتی علاقمندان به پز تئاتربینی سخن بگویم.

طیبی گفت: مخاطبان عزیز، تئاتر مغز شما را منعطف می‌کند و به رشد شما و به رشد جمعی ما کمک می‌کند. کدام هنرمند واقعی تئاتر را می‌شناسید که درجستجوی مخاطب منفعل باشد، آن هم وقتی شما می‌توانید در هنر پیش روی خود مشارکت فعال داشته باشید؟ این کارگردان افزود« منظور من از مشارکت این نیست که مخاطب بلند شود و به اجرای نمایش بپیوندد، بلکه وقتی از مخاطب تئاتر می‌گویم منظورم دقیقا به معنای فعال بودن ذهن مخاطب است. چه متوجه باشید یا نه، تئاتر شما را مجبور می کند که خلاقیت و تخیل خود را به کار بگیرید.

این کارگردان گفت: همه ما می‌دانیم مثلا افلیایی که من به روی صحنه برده ام و عروسک سر هملت واقعی نیستند. با این حال، ما اجازه می دهیم که جنبه منطقی مغزمان در حالی که خودمان را در تخیلات خود غرق می‌کنیم، برای مدتی خاموش شود. این تجربه تئاتری زنده منحصر به فرد است چون مخاطب نمی‌تواند این وضعیت را در فیلم و تلویزیون تجربه کند، چرا که در فیلم و تلویزیون انتظار بیش از حد واقع‌گرایی را دارد. برای کسانی که در خلق تئاتر مشارکت دارند، درگیری با نمایش منجر به تفکر خلاق و اصالت فکری هنری بیشتر می‌شود.

این مدرس دانشگاه، تئاتر را فرآیند آموزشی خواند که تفکر واگرا یا تفکر در جهت‌های مختلف را تشویق می‌کند. طیبی با بیان این که تولید هر اثر نمایشی یک فرآیند کشف است، گفت: هنرمند تئاتر در این فرآیند کشف روی پای خود فکر می‌کند و تلاش می‌کند تا بفهمد داستان به کجا می‌رود یا بفهمد داستان چگونه روایت می‌شود و چه معنایی برای شخصیت‌ها دارد.

این کارگردان خطاب به علاقمندان تئاتر گفت: روی سخنم با شما ست، چه یک تماشاگر یا مخاطب تئاتر دائمی هستید و چه یک تماشاگر گاه به گاه نمایش، چه به عنوان اهالی تئاتر که نمایشی را به روی صحنه می‌آورید، همه شما با این صحنه غنا خواهید یافت. یک بار دیگر می پرسم، آیا باید تئاتر را خاموش کرد؟

به قول هملت : بودن یا نبودن؟ این یک مسئله جدی است! همانطور که استاد بزرگم اکبر رادی می‌گفت: معنی عالم برای من همه در فرم است. یعنی درام قره نوری است به رنگ چشم های تو ، در رویت آدمیانی که به انتظار یک دهان شورانگیز پای صحنه نشسته‌اند. اگر تو با بند این صدا به ناف من وصلی، پس من دیگر از میان کتاب ها و شرق افسانه ها نیامده ام؛ از ویرانه‌های جهان آمده ام.