به گزارش پایگاه خبری وقایع‌نیوز به نقل از  اکوپرشین، رضا رمضانی: دره روهر، یکی از شاهرگ‌های صنعتی آلمان نازی بود. به خصوص که صنایع نظامی هم در این منطقه متمرکز بودند. با این همه، هیچ یک از اهداف عملیات چیستایس، صنایع نظامی یا غیر نظامی را شامل نمی‌شد و با این وجود، ضربه‌ای چنان بزرگ به آلمان وارد شد که حتی تامین

پدافند غیرعامل و اما و اگرهای سدسازی، عملیات چیستایس، یکی از افتخارهای ماندگار برای نیروی هوایی  انگلستان است که از جنگ جهانی دوم در خاطره مردم این کشور باقی مانده است. عملیاتی با طراحی دقیق که ضربه‌ای اساسی به آلمانی‌ها وارد کرد.

به گزارش پایگاه خبری وقایع‌نیوز به نقل از  اکوپرشین، رضا رمضانی: دره روهر، یکی از شاهرگ‌های صنعتی آلمان نازی بود. به خصوص که صنایع نظامی هم در این منطقه متمرکز بودند. با این همه، هیچ یک از اهداف عملیات چیستایس، صنایع نظامی یا غیر نظامی را شامل نمی‌شد و با این وجود، ضربه‌ای چنان بزرگ به آلمان وارد شد که حتی تامین تجهیزات نظامی‌اش را نیز با چالشی جدی مواجه کرد. ماموریت تعیین شده در این عملیات برای اسکادران ۶۱۷ انگلستان، تخریب سه سد احداث شده در دره روهر بود.

سدهایی که صنایع آلمانی‌ها به آن وابسته بودند و با تخریب سدها، نه تنها از تولید بازماندند بلکه وقتی رها شدن آب دریاچه پشت سد سیلی عظیم را رقم زد، هم واحدهای صنعتی آسیب‌های اساسی دیدند و هم بیش از هزار نفر کشته به جا ماند. شاید همین عملیات تلنگری شد که فهمیده شود، سدها یکی آسیب پذیرترین ساختارها در نگرش پدافند غیرعامل‌اند و چیدن تخم مرغ‌های مدیریت آب در سبد سدسازی، ریسک بالایی محسوب می‌شود.

اگر چه تضعیف ساز و کارهای تعادل بخش خدمات اکوسیستم حاصل از سدسازی  نیز مباحثی جدی محسوب می‌شوند که نپرداختن به آن تغافلی جبران ناپذیر از منظر مدیریت پدافند غیرعامل محسوب خواهد شد، اما خطرات و آسیب پذیری‌های مستقیم سدها نیز نیازمند نگاهی مستقل و دغدغه مندانه است.

سدها سازه‌هایی استند که به چند سبب نمی‌توانند ایمنی و امنیت مطلوبی از نگاه مدیریت پدافند غیرعامل داشته باشند. نخست آنکه وقتی نیازهای آبی جوامع انسانی – یا صنایع یا کشاورزی – به صورت گسترده به بقا و کارکرد سدی وابسته باشد، مشکل دار شدن سد تغذیه کننده سبب فلج شدن این جوامع انسانی و صنایع و فعالیت‌های کشاورزی خواهد شد. وقتی رابطه‌ای این چنین در مکانیسم مبتنی بر سدسازی متصور است، برنامه ریزی بر اساس الگویی که بخواهد قوام و دوام توسعه را به صورت حداکثری به موجودیت سدها گره بزند، دغدغه‌ای جدی از منظر مدیریت پدافند غیر عامل ایجاد خواهد کرد.

از سوی دیگر، سدها سازه‌هایی کاملا مشهود و در معرض محسوب می‌شوند که به خودی خودی هدفی آشکار و غیر قابل استتار برای خرابکاران و متخاصمان ایجاد می‌کنند.

این در حالی است که آب انباشته در پشت سدها، انباری مملو از انرژی است که در صورت رها شدن یکباره، می‌تواند مانند انفجار یک بمب خسارت بار و فاجعه ساز باشد.

اگر چه مجال یک یادداشت روزنامه ای،  فراخی لازم را برای واشکافی جزیی تر این مباحث ندارد اما پرداختن کوتاه به جایگزین‌های مطلوب تر نیز ضروری است.

گزینه‌هایی که نیازهای توسعه‌ای را به صورت حداکثری به یک سازه و یک گزینه گره نزند و این چنین در معرض خطر نباشد و در صورت آسیب دیدن، خود به منشا آسیب‌های تبعی تبدیل نشود و خدمات ارزشمند اکوسیستمی را نیز با کمترین تنش مواجه کند. در حال حاضر، گزینه سدهای زیرزمینی که هم مقیاس‌هایی کوچک دارند و هم با شرایط اکوسیستم سازگارترند، آلترناتیوی است که در کشورهای توسعه یافته مورد توجه قرار گرفته است. اگر چه اندیشیدن به گزینه‌های جدیدتر همچنان ضروری است و در عین حال باید همین گزینه را نیز آسیب‌شناسی کرد.