خزانه ملی را هم‌چون یک مخزن بزرگ تصور کنید که قرار است از طریق درآمد‌های معدنی پر شود. اما این مخزن یک نشتی بزرگ و پنهان دارد. شرکت‌های بزرگ معدنی، اغلب یک معدن بسیار سودآور را در کنار چندین پروژه اکتشافی پرهزینه و نامطمئن اداره می‌کنند.

به گزارش وقایع نیوز: از طریق یک سازوکار قانونی به نام «تجمیع مالیاتی»، آنها مجازند زیان‌های یک پروژه را از سود پروژه دیگر کسر کنند. در عمل، این به معنای آن است که سود حاصل از گنجینه ملی، به جای سرازیر شدن به مخزن خزانه، صرف پر کردن چاله‌های مالی پروژه‌های دیگر می‌شود. این نشتی مداوم، دولت‌ها را به سمت یک استراتژی هوشمندانه سوق داده است: «استراتژی سیلو‌های مالیاتی» یا حصارکشی (Ring-Fencing)؛ رویکردی که هر پروژه معدنی را در یک سیلوی مالی مجزا و غیرقابل نفوذ قرار می‌دهد.

 

چرا سیلو‌ها کار می‌کنند؟ منطق حفاظت از حقوق دولتی معادن

قرار دادن هر پروژه در یک سیلوی مالی مجزا، یک سپر دفاعی چندلایه برای منافع عمومی ایجاد می‌کند:

۱) درآمد نقدی، نه وعده‌های آتی: بزرگ‌ترین مزیت این استراتژی، تبدیل سود‌های دفتری به پول نقد در حساب دولت است. وقتی سود یک پروژه نتواند با زیان پروژه‌ای دیگر تهاتر شود، مالیات آن به صورت قطعی و در همان دوره مالی پرداخت می‌شود. این امر به دولت قدرت برنامه‌ریزی می‌دهد و ثبات را به بودجه‌های عمومی تزریق می‌کند.

۲) دیوار آتش در برابر سرایت ریسک: هر پروژه معدنی ریسک‌های خاص خود را دارد. استراتژی سیلو‌ها مانند یک دیوار آتش (Firewall) عمل می‌کند و مانع از آن می‌شود که «ویروس» زیان یک پروژه اکتشافی شکست‌خورده یا یک سرمایه‌گذاری جانبی ناموفق، به «سلول سالم» یک معدن سودآور سرایت کند و آن را از درون تهی سازد. به این ترتیب، ثروت ملی در برابر ریسک‌های تجاری شرکت مصون می‌ماند.

۳) دموکراتیزه کردن زمین بازی: در غیاب سیلو‌های مالیاتی، شرکت‌های بزرگ و قدیمی از یک مزیت ناعادلانه برخوردارند. آنها می‌توانند با پشتوانه سود‌های جاری خود، با جسارت بیشتری وارد پروژه‌های جدید شوند. این امر فضا را برای ورود بازیگران جدید و کوچک‌تر تنگ می‌کند. استراتژی سیلو‌ها این «مزیت رانتی» را از بین می‌برد و با ایجاد شرایط برابر، رقابت را در بخش معدن افزایش می‌دهد.

 

خطر حفاظت بیش از حد؛ وقتی سیلو‌ها به قفس تبدیل می‌شوند

با این حال، اگر این سیلو‌ها بیش از حد سخت‌گیرانه و غیرقابل نفوذ طراحی شوند، می‌توانند به قفسی برای سرمایه و نوآوری تبدیل شوند:

  • سرد کردن موتور اکتشاف: اکتشاف، خون حیات‌بخش آینده صنعت معدن است. این فرآیند ذاتاً پرریسک است و بسیاری از تلاش‌ها به کشف ذخایر اقتصادی منجر نمی‌شود. اگر شرکت‌ها نتوانند ریسک مالی این شکست‌ها را از طریق سود‌های دیگر خود مدیریت کنند، انگیزه آنها برای اکتشاف در مناطق جدید به شدت کاهش می‌یابد. در این حالت، شرکت‌ها تنها به سراغ «فرصت‌های مطمئن» می‌روند و کشف ذخایر استراتژیک جدید متوقف می‌شود.
  • باتلاق بوروکراسی: اجرای این استراتژی، یک چالش اداری بزرگ است. شرکت‌ها باید سیستم‌های حسابداری پیچیده و تفکیک‌شده‌ای را پیاده‌سازی کنند و دولت نیز باید توان نظارتی و حسابرسی خود را به شکل چشم‌گیری افزایش دهد. نحوه تخصیص هزینه‌های مشترک (مانند هزینه‌های دفتر مرکزی) به هر سیلو، خود به یک منبع جدید برای اختلافات طولانی و پرهزینه مالیاتی تبدیل می‌شود.

 

راه حل؛ سیلوی هوشمند با دریچه‌های کنترل‌شده

راهکار بهینه، نه ساختن دیوار‌های بتنی، بلکه طراحی «سیلو‌های هوشمند» با دریچه‌های کنترل‌شده است. سیاست‌گذاران باید از رویکرد صفر و صدی فاصله گرفته و یک چارچوب منعطف طراحی کنند:

  • تشکیل خوشه‌های پروژه‌ای: می‌توان به جای تمرکز بر هر پروژه به صورت منفرد، معادن مجاور که از نظر زمین‌شناسی یا زیرساختی به هم متصل هستند را در یک «خوشه مالیاتی» قرار داد. این کار هم به واقعیت‌های عملیاتی نزدیک‌تر است و هم از پیچیدگی‌های اداری می‌کاهد.
  • تدوین پروتکل‌های شفاف تخصیص: دولت باید یک راهنمای شفاف و عملی برای نحوه تخصیص هزینه‌های مشترک ارائه دهد تا از تفسیر‌های سلیقه‌ای و سوءاستفاده‌های احتمالی جلوگیری شود.

 

نتیجه‌گیری

استراتژی سیلو‌های مالیاتی، ابزاری حیاتی برای تبدیل ثروت زیرزمینی به رفاه عمومی است. اما این ابزار زمانی مؤثر است که با دقت و هوشمندی به کار گرفته شود. هدف نهایی، ساختن دیوار‌های بلند و غیرقابل نفوذ نیست، بلکه ایجاد یک معماری مالی هوشمند است که تضمین کند نشت درآمد متوقف شده و در عین حال، جریان سرمایه و نوآوری در رگ‌های صنعت معدن کشور متوقف نشود. در نهایت، موفقیت این استراتژی در گرو آن است که ثروت خفته در دل زمین، به شکلی پایدار و عادلانه به رفاه و توسعه روی زمین تبدیل شود.