به گزارش پایگاه خبری وقایعنیوز به نقل از اخبار سبز کشاورزی: نادر کریمی جونی| این سفر و موانعی که در همین هفته گذشته در خصوص ارتباط فیمابین ایران و روسیه مطرح شد، باعث شده است تا برخی چهرههای مطرح مانند علی مطهری و نیز برخی کارشناسان و ناظران مسائل سیاسیـ امنیتی، سابقه استعماری روسیه را درمورد سوء استفادههای گوناگون از ایران را یادآوری کنند و هشدار دهند که دوستی با روسیه مانند دوستی با دشمنی است که از پشت خنجر خواهد زد.
جدا کردن ایران از روسیه و چین؛ دلسوزی یا خیانت؟! پس از گفتوگوهای وین، علی باقری کنی به جانب چین و روسیه شتافت تا درباره این مذاکرات با طرفهای چینی و روسی رایزنی کند.
به گزارش پایگاه خبری وقایعنیوز به نقل از اخبار سبز کشاورزی: نادر کریمی جونی| این سفر و موانعی که در همین هفته گذشته در خصوص ارتباط فیمابین ایران و روسیه مطرح شد، باعث شده است تا برخی چهرههای مطرح مانند علی مطهری و نیز برخی کارشناسان و ناظران مسائل سیاسیـ امنیتی، سابقه استعماری روسیه را درمورد سوء استفادههای گوناگون از ایران را یادآوری کنند و هشدار دهند که دوستی با روسیه مانند دوستی با دشمنی است که از پشت خنجر خواهد زد.
به همین دلیل، ناظران و چهرههای مذکور از ارتباط عمیقتر میان ایران و روسیه ناخرسند هستند و توصیه میکنند که لازم است مقامات جمهوری اسلامی ایران فاصله احتیاطی از روسها را حفظ کنند. نظیر همین اظهارات چندی پیش و هنگامی که قرار بود توافقنامه بیست ساله میان تهران و پکن منعقد شود مطرح شد.
در آن هنگام نیز برخی چهرههای نه چندان با اهمیت در کنار برخی چهرههای اجتماعی و سیاسی از اینکه ایران مستعمره چین شود، ابراز نگرانی کردند و گفتند که سابقه چینیها در همکاری اقتصادی سابقهای نگرانکننده و استعماری است؛ بهگونهای که در هر نقطهای که چینیها وارد شدهاند، مانند پاکستان، ونزوئلا و… آن کشور را به سرمایههای خود محتاج کردهاند و سپس به استعمار آن پرداختهاند.
در این رابطه، اضافه میشد که چینیها خلیج فارس و جزیرههای ایرانی آن را تملک و بخش مهمی از نفت ایران را به ارزانترین قیمت خریداری میکنند که در نتیجه این رفتار اقتصاد یک طرفه و استثمارگرانه ایران به خاک سیاه خواهد نشست.
در خارج از مرزهای کشور و در میان رادیوهای فارسی زبان خارج از کشور همراهی دقیقی با این دیدگاه صورت میپذیرد؛ چنانکه روشن نیست که آیا این رادیوها هدایت کننده یا راهبر این دیدگاه هستند یا فقط این نظریات را پوشش میدهند و منعکس میسازند.
البته نکته جالب آن است که تقریباً همه دیدگاههای انعکاس یافته در این رسانهها علیه همکاریهای ایران با روسیه و چین است؛ چنانکه گاهی این پرسش پدید میآید که رسانههایی که در کشورهای اروپایی، اسرائیل و آمریکا هستند و از دولتهای این کشورها پول دریافت میکنند؛ چرا تا این حد برای ایران و ایرانیان دلسوز شده و نمیخواهد که روسیه و چین بر ایران سلطه استثماری پیدا کند؟ سوال دوم این است که آیا رسانههای یاد شده در این دلسوزی صادق و راستگو هستند؟
خروج ایالات متحده از توافق هستهای با ایران و تمهید اقدامات خصمانه علیه کشورمان که یکی از آنها اعمال تحریمهای گسترده و همه جانبه علیه ایران بود، موضع واشنگتن در قبال ایران را به خوبی تشریح میکند. در واقع واشنگتن چنانکه دونالد ترامپ تصریح میکرد جز به تسلیم ایران نمیاندیشند و به کمتر از به زانو درآوردن ایران رضایت نداشتند. با این اوضاع روشن است که نمیتوان درباره همکاری ایران و ایالات متحده و نزدیکی میان این دو امید داشت.
حال اگر این روابط میان تهرانـ واشنگتن را نوعی منازعه بدانیم که در دوره ریاست جمهوری جو بایدن هم این منازعه با گسترش تحریمها، توقیف و مصادره نفتکشهای متعلق به ایران و… تحکیم شد، تنها اروپا میتواند به عنوان بازیگر اصلی میان ایران و آمریکا نقش آفرینی کند.
در این میان، اروپاییها از چه طرفی حمایت کردهاند؟ آیا اروپاییها امضای خود را در توافق هستهای محترم شمرده و به ایالات متحده پشت کرده و ارتباط سیاسیـ اقتصادی ایران و اروپا مفید و موثر بوده است؟
آیا اروپا در دوران پس از ترامپ از آمریکا فاصله گرفت و دمکراتها را به همکاری هر چه بیشتر با ایران و جبران مافات در خصوص توافق هستهای تشویق یا ترغیب کرده است؟
تقریباً هیچ موردی را نمیتوان پیدا کرد که اروپا در مقابل آمریکا از ایران حمایت کرده باشد، حتی در دوره ترامپ که اقدامات یک جانبه گرایانه او و همکارانش اروپا را کلافه کرده بود باز هم اروپا ترجیح میداد سکوت کند و رأی ممتنع بدهد تا اینکه به راحتی از ایران و حقانیتش دفاع کند.
در این باره، اروپاییها اگرچه به صراحت حق را به جانب ایران میدادند و در گفتار از مواضع ایران حمایت میکردند؛ اما در عمل رفتاری خوشایند آمریکا داشتند و در بدترین مخالفت با ایالات متحده رأی ممتنع میدادند. این بدان معنی است که در منازعه جاری با ایالات متحده حتماً نمیتوان با اروپا معاهده مودت امضا و روی کمک و حمایتهای اروپاییها حساب کرد.
در مقابل این همه مخالفتها، تنها کشورهایی که از ایران حمایتهای موثر اقتصادی، سیاسی و امنیتی کردهاند روسیه و چین بودهاند؛ چراکه نه فقط خط اعتباری برای ایران باز کنند، بلکه نفت ایران را بهرغم تحریم ایالات متحده خریدهاند و در شورای امنیت دستکم دو بار از حق وتوی خود به نفع ایران استفاده کردهاند.
در این صورت آیا تلاش برای جدا کردن ایران از روسیه و چین جز با هدف بیپناه و بیمتحد کردن تهران برای تسلیم در مقابل ایالات متحده است؟ آیا کسانی که میگویند ایران روسیه و چین را کنار بگذارد، در واقع نمیخواهند که حمایتهای موثر این دو کشور از ایران قطع شود تا ایران در مقابل فشارهای ایالات متحده و اروپا تسلیم شود؟
Thursday, 28 November , 2024