فاطمه مقدم –خبرنگار شهر مردم
به گزارش وقایع نیوز به نقل از شهرمردم ، موکبهایی که قرار بود یادآور تکیههای سنتی و جلوهگاه شور و شعور حسینی باشند ، در واقعیت، بخش قابل توجهی از آنها به قوطیهای آهنی بلااستفاده و گاه مزاحم شباهت دارند و به محل استقرار دستفروشان، پارک خودرو یا سازهای متروک در حاشیه پیادهروها بدل شدهاند؛ وضعیتی که از فاصلهای چشمگیر میان هدف اولیه طرح و نتیجه اجرایی آن حکایت دارد .
در شهر هر سازی که دلمان بخواهد نمیتوانیم بزنیم! چرا که هر سازهای که در فضاهای عمومی نصب میشود، نهتنها از نظر ظاهری بلکه از لحاظ روانی بر شهروندان تأثیرگذار است؛ تأثیراتی که بسته به طراحی، مکانیابی و پیام منتقلشده توسط آن سازه میتواند مثبت یا منفی باشد. نمیشود بیش از ۱۵۰ قوطی فلزی را به اسم موکب به شهر اضافه و معابر را اشغال کرد، بدون آنکه این کار به معماران و طراحان شهری سپرده شده باشد، چرا که این سمبلکاریها در نهایت ایده برپایی را که همان ترویج دین است، تحت تأثیر قرار خواهد داد.
برپایی ۲۰۶ موکب عزاداری در معابر و محلات مناطق یازدهگانه شیراز، از تیرماه سال گذشته و همزمان با آغاز دهه نخست محرم، کلید خورد؛ تعدادی که فراتر از نیاز واقعی شهر بود و در برخی نقاط، مانند عفیفآباد، به شکلی فشرده و غیرکارشناسی اجرا شد. آنجا، در فضایی محدود در اطراف یک سهراه، دو موکب بزرگ و یک خیمه با عنوان «شربتخانه» به زحمت کنار هم جای گرفتند؛ اقدامی که بیشتر برای رسیدن پیمانکار به آمار تعیینشده نصب مواکب، صورت گرفت تا رعایت ملاحظات مکانی و نیازسنجی واقعی.
پس از تصویب این طرح در شورای شهر، در مدت کوتاهی موکبهای فلزی متعددی در نقاط مختلف شیراز برپا شد. هرچند زمینه نصب ۲۰۶ موکب در عمل فراهم نشد، اما بنا بر سندی موجود در میان اسناد شهرداری، تعداد موکبهای احداثشده در سراسر شهر به حدود ۱۵۴ موکب رسید. به گفته رضا محمدیان، عضو شورای شهر شیراز و از بانیان اصلی این طرح، در حال حاضر ۱۱۰ موکب در سراسر شهر فعال است.
با وجود نبود آمار میدانی دقیق از شمار موکبها، امروز در خیابانها و محلات شیراز، ردیفهای متعدد سازههای فلزی با نام «موکب عزاداری» به چشم میخورند؛ سازههایی که قرار بود یادآور تکیههای سنتی و جلوهگاه شور و شعور حسینی باشند، اما در واقعیت، بخش قابل توجهی از آنها بیشتر به قوطیهای آهنی بلااستفاده و گاه مزاحم شباهت دارند تا نماد آیینهای مذهبی. بسیاری از این موکبها در گذر زمان به محل استقرار دستفروشان، پارک خودرو یا سازهای متروک در حاشیه پیادهروها بدل شدهاند؛ وضعیتی که از فاصلهای چشمگیر میان هدف اولیه طرح و نتیجه اجرایی آن حکایت دارد.
نکته قابلتأمل اینجاست که شهرداری، بهرغم بیاستفاده ماندن بخش بزرگی از موکبها، برنامه دارد بر این شمار، سازههایی با عنوان «شربتخانه» یا «سقاخانه» نیز بیفزاید. قرار است این سازهها با الهام از شکل خیمه طراحی شوند؛ طرحی که نه سنخیتی با معماری بومی شیراز دارد و نه با بافت و هویت بصری فضای شهری آن سازگار است. چنین تصمیمی، پرسشهای تازهای درباره ضرورت، کارکرد و جایگاه واقعی این پروژهها در مدیریت شهری برمیانگیزد.
در حالیکه شهرداری میتوانست با صرف هزینه مادی و معنوی کمتر و از طریق خدمتگذاری به هیئتهای مذهبی و عزاداران حسینی در محلات مختلف، یا حتی برپایی تکیههای موقتی در معابر مذهبی، ضمن رعایت ایمنی و توجه به روانسازی ترافیک، خدمات مذهبی ارائه دهد، با این حال تصمیم به ساخت ۲۰۶ موکب دائمی گرفت؛ موکبهایی که گاه بسیار بزرگ ساخته شده و در ایام برگزاری مراسمهای مذهبی با صندلیهای پلاستیکی پر میشدند. این موکبها با اقبال اندکی از سوی مردم روبهرو شدند، بهطوریکه در مهمترین روزهای دهه محرم، چون تاسوعا و عاشورا، نیز از عزاداران خالی بودند و گهگاه تنها چند نفر بر روی این صندلیها مینشستند و به نوحهخوانیای که از یک بلندگو پخش میشد، گوش میسپردند.
کارکرد تکایای سنتی در شیراز از نگاه ابوالقاسم فقیری
ابوالقاسم فقیری، روزنامهنگار، نویسنده و فارسشناس، با اشاره به پیشینه تکیهها در فرهنگ محلات شیراز گفت: تکایا در گذشته در محلههای اسمورسمدار ساخته میشدند. این تکیهها یا در خانههای مردم -اغلب اعیان مؤمن و معتقد- برپا میشد و یا در محله به صورت مکانی موقت.
مردم در این تکیهها به سینهزنی و زنجیرزنی، همراه با نوحهخوانی و حمل طبقهای چراغ و آینه و علامت میپرداختند و بانی جلسه در این تکیهها از مردم پذیرایی میکرد.
این نویسنده در ادامه، با اشاره به اینکه بخشی از برنامههایی که امروز در موکبها یا تکیههای مدرن دیده میشود، ریشه در همان تکایای سنتی دارد، افزود: تفاوت عمده، در خلوص نیت و ارادت بسیار زیاد برگزارکنندگان و شرکتکنندگان در این تکایا بود. فردی که در خانهاش تکیه برپا میکرد، به امام حسین اعتقاد بسیار زیاد داشت و این اعتقاد در زندگی او نیز دیده میشد.
این فارسپژوه در ادامه یادآور شد: معمولاً هر محله یک تکیه داشت و عده زیادی از مردم محله در آن جمع میشدند و در طول شبهای ماه محرم تا شام غریبان در این تکیهها به عزاداری میپرداختند و بعد تکیه جمع میشد تا سال بعد. استقبال از این تکیهها زیاد بود. هر تکیه نمونهای از مسجد یا حسینیه بود که به جای پیشنماز، یک بانی و بزرگتر داشت که کارهای تکیه را در طول ایام محرم رواج میداد و عده زیادی از معتقدان محل در آن تکیهها جمع میشدند.
در این تکیهها، حتی اگر در خانه اعیان محل برگزار میشد، هیچکس احساس بیگانگی نمیکرد، بلکه همگی خود را مهمان امام شهیدشان میشمردند.
ذکر یک نکته در این بخش ضروری به نظر میرسد که شیرازیها آداب و رسوم عزاداری زیبایی در ایام محرم دارند که برخی از این رسوم و سبکهای عزاداری در حال فراموشی هستند. از اینرو، مستندسازی این آیینها برای حفظ این میراث معنوی برای آیندگان اهمیت بسیار زیادی دارد که ممکن است برپایی این موکبها، با برنامههای پراکنده و بیارتباط با آداب و رسوم مردم شیراز، خود به فراموشی این آیینها سرعت بخشد.
با توجه به اینکه مناسبتهای مذهبی، اعم از عزاداری و جشن، با احتساب برگزاری سالروز شهادت حضرت شاهچراغ(ع)، در مجموع کمتر از یک ماه در تقویم رسمی سالانه هستند، هدف از استقرار ۱۵۰ موکب دائمی در سطح شهر جای تأمل دارد. همچنین، برپایی این سازههای دائمی خلاف سنت تکیههای قدیمی و مردمی شیراز است که بهطور موقت و محدود به ایام محرم فعالیت میکردند. در حالی که در شهری مذهبی و سنتی مانند اصفهان، رویکرد مدیریت شهری همچنان بر برپایی موقت موکبها در ایام خاص مذهبی است و خبری از سازههای دائمی و حجیم در معابر شهری نیست. اما در شیراز، این سازهها به میهمان همیشگی خیابانها تبدیل شدهاند، بدون آنکه توجیه مشخصی از نظر کارکرد فرهنگی، مذهبی یا شهری برای آنها ارائه شود.
بیش از ۹۰ درصد سال، این موکبها بلااستفادهاند و بهجای خدمت، چهره شهر را زشت کردهاند
یکی از معماران شیرازی و عضو کارگروه ارتقای معماری ایران در وزارت راه و شهرسازی در گفتوگو با شهر مردم، با تأکید بر تأثیرات ساختاری و فرهنگی موکبهای فلزی در بافت شهری، دیدگاه خود را در دو محور بنیادی بیان کرد.
وهاب زنگنه با طرح پرسشی اساسی که این موکبها در پاسخ به چه نیازی و با چه توجیهی در این تعداد بالا در سطح شهر شیراز ایجاد شدهاند، گفت: اگر پاسخ این است که برای برگزاری مراسمهای عزاداری و جشنهای مذهبی است، مگر ما چند روز از سال مراسم مذهبی داریم؟ و اینکه چه حجمی از این مراسم قرار است در شیراز برگزار شود و ما چند هیئت و گروه مذهبی در شیراز داریم که در این تعداد زیاد موکب اقدام به برگزاری مراسم کنند؟
به گفته وی، به این سؤالها باید فارغ از فرم معماری زشت یا زیبای موکبها پاسخ داده شود، چرا که حتی اگر این تعداد زیاد موکب با بهترین نوع معماری به همه نقاط شهر اضافه میشد همچنان نادرست بود.
زنگنه که دو دوره مشاور کمیسیون معماری و شهرسازی شورای اسلامی شهر شیراز نیز بوده است، در ادامه افزود: این سازهها بیش از ۹۰ درصد ایام سال بلااستفادهاند و تنها نتیجهاش بر هم خوردن منظر شهری است. بسیاری از این موکبها بهغیراز ایام مذهبی، تبدیل به محل انباشت اقلام و پارکینگ میشوند که زیبایی و عملکرد شهری را نشانه گرفتهاند.
این عضو کارگروه ارتقای معماری ایران در وزارت راه و شهرسازی، با اشاره به نقش تاریخی و مردمی تکیهها در شهر شیراز و مقایسه آن با ساخت موکبهای فلزی اخیر، گفت: شیراز از گذشته تا به امروز دارای تعدادی تکیه سنتی و شناختهشده بوده است. این تکیهها به شکلی طبیعی و از دل محلات و نیاز واقعی مردم شکل گرفتهاند و هنوز هم با همان هویت اصیل به برگزاری مراسم عزاداری میپردازند؛ مثلاً تکیه آبادانیها در ابتدای خیابان معدل یا پارکینگ مرصاد که در این دو محل بیش از ۴۰ سال است که خوزستانیها در محرم به برپایی تکیه عزاداری میپردازند یا هیئتی که از ۲۰ سال گذشته سر خیابان ولیعصر قصردشت برپا شده و عدهای از عزاداران در آن دور هم جمع میشوند. با این حال، اگر تمام این تکیههای مردمی و سنتی را جمع بزنیم، تعداد آنها به کمتر از ۲۰ مورد در کل شیراز میرسد؛ تکیههای سنتی که هیچ نیازی هم به کمک شهرداری و دولت نداشته و ندارند.
زنگنه در ادامه خاطرنشان کرد: مسئله دیگر این است که این تکیهها در مکانهایی برپا میشدند که پتانسیل اجرای تکیه را داشتند؛ مکانهایی که شیرازیها اصطلاحاً به آنها «واشدگاه» میگفتند، یعنی جاهایی که امکان ایستادن، تجمع و برگزاری مراسم در آنها وجود دارد، مثل همان سر خیابان ولیعصر قصردشت.
وی با انتقاد از مکانیابی نادرست موکبهای فلزی ادامه داد: این سازهها بدون توجه به بافت شهری، در دل پیادهرو یا وسط معبر نصب شدهاند؛ مثل همان سه سازهای که در سر عفیفآباد کار گذاشتهاند. از طرفی، حتی اگر این فرض را هم بگذاریم که تمام طول دوماه محرم و صفر در این موکبها بناست برنامه برگزار شود، ۱۰ ماه دیگر سال چرا باید این تکیهها منظر شهری را به هم بریزند، پیادهرو را اشغال کنند، و به پارکینگ و محل ریختن وسایل اضافه و گاه اشغال یا دستفروشی تبدیل شوند؟! برای برپایی این تعداد زیاد موکب دائمی باید به این سؤالها جواب داده شود. از اینرو میتوان گفت که شورای شهر و شهرداری در طرح مسئله به بیراهه رفته است و جوابش شده برپایی حدود ۱۵۰ موکب در سراسر شهر.
وی با تأکید بر اهمیت کارکرد در معماری، اظهار کرد: در ساخت یک بنا، زیبایی شرط کافی نیست؛ آنچه اهمیت دارد، عملکرد و پاسخگویی آن فضا به نیاز مشخصی است که برای آن طراحی شده. حال باید بپرسیم، آیا این موکبهای فلزی عملکردی متناسب با نیاز مورد نظر دارند؟ اگر فرض کنیم هدف از ساخت این موکبها ایجاد یک سرپناه یا سایهبان برای مراسم مذهبی بوده، سازههای موجود نه بهعنوان سرپناه جواب میدهند و نه حتی بهعنوان یک سایهبان ساده، خصوصاً اکنون که مجبور شدهاند دورتادور آنها را ببندند و کرکره برای هر موکب فلزی بزنند، عملاً به فضاهایی بیروح و بلااستفاده بدل شدهاند.
زنگنه، با اشاره به جنس و طراحی این سازهها، گفت: فلز نه عایق گرماست و نه عایق سرما. این سازههای فلزی زیر آفتاب جِنگ شیراز به کورههایی داغ تبدیل میشوند، آن هم در شرایطی که کشور با بحران انرژی مواجه است و ما نباید فضاهایی بسازیم که هم ناکارآمد باشند و هم انرژیبر.
این عضو کارگروه ارتقای معماری ایران در وزارت راه و شهرسازی در ادامه، با طرح این پرسش که آیا این موکبهای فلزی واقعاً در شأن شهری مثل شیراز هستند، متذکر شد: آیا واقعاً این سازههای بیقواره که شکل و شمایلشان یادآور کانکسهای کارگاهی و سولههای صنعتی است، برای حضور دائم در فضای عمومی شهری مناسباند؟ حتی اگر شهرداری یک نظرسنجی ساده برگزار کند، مشخص میشود که مردم از این سازهها رضایت ندارند.
زنگنه افزود: این موکبها همچنین هیچ سنخیتی با بافت تاریخی، فرهنگی و زیباییشناسی شهر شیراز ندارند. همان خیمههایی که قرار است بهعنوان شربتخانه به پیادهروها اضافه شوند، نهتنها به معماری سنتی شیراز ارتباطی ندارند، بلکه با آن طراحی که در نظر دارند، به بوقهای فلزی داغ تبدیل خواهند شد که فضای خفه و نامطلوبی را برای شهروندان ایجاد میکنند.
چرا این موکبها به یک ضدتبلیغ برای دین تبدیل شده است؟
این معمار، در ادامه با انتقاد از مکانیابی نادرست موکبهای فلزی گفت: اصلاً معلوم نیست چرا باید این موکبهای فلزی همه جای شهر باشند. آیا ما در قدیم همه جای شهر تکیه داشتیم؟! خیر، تکیهها تنها در محلههای دارای هویت بودهاند. وقتی شما تکیهها را به ۱۵۰ تکیه تکثیر میکنید، عملاً در حال هویتزدایی از این تکیهها هستید.
زنگنه در ادامه بیان کرد: در گذشته، چون شهر گسترده نبود، همه هیئتها به سمت حرم شاهچراغ (ع) میرفتند و این خود رویداد اجتماعی–مذهبی بسیار تماشایی بود که به مردم انرژی میداد. حالا گیرم که به دلیل گستردگی شهر، نیاز به ایجاد موکبهای جدید برای برگزاری مراسم مذهبی توسط شورای شهر حس شده، اما سؤال اساسی این است که در چه تعداد و در چه مکانهایی این موکبها کارکرد دارند؟! اما با وجود این همه تکیهی تکثیرشده، عملاً از محرم و آیینهای عزاداری و جشنهای مذهبی، معنویتزدایی شده است.
در کشور ما هر چیزی که جنبه حکومتی پیدا کند از سوی مردم رد میشود؛ چه کنسرت شجریان باشد، چه موکبهای عزاداری
این مشاور معاونت معماری و شهرسازی شهرداری شیراز، که در بررسی و تأیید پروژههای ویژه شهری نقش دارد، در ادامه تأکید کرد: یکی دیگر از عواملی که به معنویتزدایی از موکبها منجر شده، این است که در کشور ما، هر چیزی که جنبه حکومتی پیدا کند، چه کنسرت همایون شجریان باشد و چه همین برنامههای مذهبی، بهسرعت حالت فرمایشی به خود میگیرد و دیگر از سوی مردم پذیرفته نمیشود. این دقیقاً همان اتفاقی است که برای بسیاری از موکبها افتادهو در ایام عزاداری، بیشتر آنها خالی از جمعیت هستند.
در گذشته، تکیههای سنتی مانند تکیه جوانمردی در فلکه فرودگاه یا حسینیه کازورنیها، جایگاهی ویژه در برگزاری مراسم مذهبی داشتند. این مکانها بهدلیل حضور چهرههایی مورد اعتماد همچون حاج منصور جوانمردی، حاج پورزاد و دیگر بزرگان محل، مورد اقبال مردم از همان محله و حتی مناطق دیگر بودند. مردم با عشق و ایمان، زیر علمهایی که این بزرگان برپا میکردند، گرد میآمدند و مناسک مذهبی را برگزار میکردند.
در مقابل، موکبهای شهرداری با ظاهری ناهماهنگ و بدون پیوند با بدنه اجتماعی و فرهنگی مردم، در حال تبدیل شدن به ضدتبلیغ برای دین و مذهب هستند و با کمترین استقبال از سوی مردم همراه میشوند. اینکه یک پروژه مذهبی و فرهنگی تا این اندازه از بدنه جامعه فاصله بگیرد و نتواند حتی در ایام اوج عزاداری محرم مخاطب جذب کند، زنگ خطری است برای بازنگری در نحوه مدیریت فضاهای عمومی و فعالیتهای آیینی در شهر.
زنگنه، در ادامه با انتقاد از استقرار بیقاعده و شتابزده موکبها در نقاط مختلف شهر افزود: اگر شورای شهر، با توجه به گسترش شهر، تصمیم به راهاندازی چنین فضاهایی داشت، باید از طریق یک مشاور متخصص، امکانسنجی دقیقی انجام میداد و این اقدام بر اساس ساختار محلات و هویت فرهنگی آنها صورت میگرفت. نه اینکه صرفاً هرجا وجبی از پیادهرو آزاد بود، یک سازه فلزی برای تمام سال نصب شود. برای مثال، خیابان ارم یک خیابان با ارزش ملی و فرهنگی است و باغ ارم یکی از نمادهای هویت تاریخی شهر محسوب میشود. چرا میان درختان زیبای این باغ، این سازه زشت را علم میکنید؟ مگر باغ ارم محله مسکونی است که افرادی در این موکب جمع شوند؟ مشخص نیست چه کسی قرار است از این سازه استفاده کند.
در سراسر شهر شاید ۱۰ تا ۲۰ موکب لازم بود، نه ۱۵۰ موکب
این معمار، در ادامه بر نقش مطالعات دقیق پیش از اجرا تأکید کرد و گفت: اگر از ابتدا یک مشاور متخصص وارد عمل میشد، میتوانست با امکانسنجی صحیح، نقاطی در سطح شهر را برای برپایی موکبها شناسایی کند که در نهایت نیز به برپایی ۱۰ یا نهایتاً ۲۰ نقطه برای بناگذاری موکبها میرسید، نه این تعداد؛ ضمن اینکه هر محله باید متناسب با هویت و بافت خود، سازهای ویژه و متناسب دریافت میکرد. نمیشود همان موکبی که در خیابان ارم نصب میشود، در عفیفآباد یا سر کل تیموری هم اجرا شود. پس تکلیف هویت محلهای چه میشود؟
زنگنه، با انتقاد جدی از رویکرد شورای شهر در این پروژه افزود: در اجرای این طرح، بهوضوح میتوان ردپای منافع پیمانکاری و حتی خرید رأی را دید. اینها واقعیتهایی است که در چنین پروژههایی رخ میدهد.
در پروژه برپایی موکبهای فلزی در شهر شیراز، شواهد و قرائن بهوضوح نشان میدهد که منافع نقش پررنگی در این تصمیمگیری داشتهاند. این موضوع باعث شده پروژهای که با نیت تقویت پیوندهای اجتماعی و مذهبی طراحی شد، به ساختاری بیهویت و ناکارآمد تبدیل شود که نهتنها مورد استقبال مردم نیست، بلکه به نوعی به ضدتبلیغ برای مراسم مذهبی بدل شده است.
توجیهات کارکردهای امنیتی نیز که گاه برای استقرار این موکبها مطرح میشود، به نظر میرسد تنها بهانهای برای استمرار حضور این سازههاست. واقعیت این است که چنین پروژههایی اغلب نمیتوانند به اهداف اصلی خود برسند و تنها منابع عمومی را هدر میدهند.
Saturday, 27 September , 2025